loading...
❤❤❤عاشقانه❤❤❤
مهدی مهمویی بازدید : 8 دوشنبه 21 بهمن 1392 نظرات (0)
 

 

 

 

دستاشو مشت کـرده بود…


پرسـیدم توی مشتت چـیه؟!


گفت : خودتـ نگـاه کن


دستاشو گرفتم و آروم باز کردم…


توی دستاش چیزی نبود!!!


گفتم : چیزی نیست کـه…!


دستامــو که توی دستاش بود فشـــرد و گفت:


نبــود…ولی “حــالا هست”!


دستام گرم شد و اون لبخند زد…    

 

 

سـَפֿـت تریـטּ בو رآهـﮯ ...

בو رآهـﮯ بیـטּ فـَرآموش ڪَرבَטּ و اِنتظـآر اَست ...

گـآهـﮯ ڪآمـِل فـَرآمـوش مـﮯڪُنـﮯ ...

و بعـב مـﮯبینـﮯ ڪـﮧ بـآیـَב مـُنتظـِر مـﮯمـآنـבﮮ ...

و گـآهـﮯ آنقـَבر مـُنتظـِر مـﮯمـآنـﮯ ڪـﮧ ...

مـﮯفَهمـﮯ زوבتـَر از ایـטּها بایـَב فـَراموش مـﮯڪَرבﮮ

 

 

آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند...
آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند...
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان......
آدمهایی که ام روز قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت...
آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می زنند...
آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند
امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه...
آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ...
چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !!
هر چه بخواهند می کشند...
هر رنگ که بخواهند می زنند....
می ترسم از بعضی آدمها ...

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 17,399
  • کدهای اختصاصی